سلامت نیوز : زمانه عوض شده است. پیشترها فامیل گوشت را هم كه میخورد، استخوان را دور
نمیانداخت. اما طی یكی، دو سال گذشته آمار قتلهای خانوادگی رشدی 33 درصدی
را نشان میدهد و آمار همسركشی با جسم برنده، یكه تاز این میدان بوده است.
به نظر میرسد خانوادههای ایرانی روز به روز از عطوفت و مهرورزی بیشتر
فاصله میگیرند تا این هشدار جامعه شناسان كه از شنیده شدن صدای
پیچومهرههای سست خانوادهها خبر داده بودند، بیش از پیش جدی شود.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از تهران امروز ؛ قاضی
محمدحسین شاملو یكی از قضات با سابقه تهران است كه به چندین پرونده عجیب و
غریب همسركشی رسیدگی كرده است. او معتقد است برنامهریزی و فرهنگسازی برای
حاشیهنشینان در اطراف شهرهای بزرگ میتواند عامل موثری در كاهش این جرم
باشد. اما پیشنهاد دیگر شاملو، تسهیل روند طلاق در برخی موارد است. او
میگوید: «اگر بذر تنفر بین زوجی كاشته شد، بهتر است از هم جدا شوند تا
اینكه خدای نكرده از این اتفاقات در خانواده بیفتد.»
خیلیها افزایش قتلهای خانوادگی را هشدار دادهاند. چرا این پدیده افزایش پیدا كرده است؟
به تازگی زیاد نشده. قتلهای خانوادگی همیشه اتفاق افتادهاند، ولی
الان كمی بیشتر شده. دلیل آن هم خیلی مشخص است. وقتی از یك طرف میزان
اطلاعات افراد پایین باشد و وقتی ازدواجها بر اساس معیار و شاخص درستی
انجام نشود و ارتباطات در خانوادهها كم شود، این مشكلات پیش میآید.
اما خیلی خانوادهها هستند كه ارتباطات كمی با هم دارند اما شاهد همسركشی در آنها نیستیم!
همسركشی معمولا درخانوادههایی صورت میگیرد كه در آن ازدواج براثر یك
اسلوب و معیار مشخصی صورت نگرفته است. وقتی ازدواجها در اتوبوس و پیاده رو
شكل بگیرد، مشخص است كه بر اساس معیار عقلی نیست و در نهایت به اینجاها
میكشد. در اینجور ازدواجها مشخص است كه دختر و پسر قبل از این ارتباط،
ارتباطات دیگری هم داشتهاند. علاوه بر این، عدم انطباق فرهنگها هم عامل
به وجود آمدن این حوادث هستند. از طرف دیگر وقتی مراحل جدایی و طلاق در
كشور اینقدر سخت باشد زوجهای ناسازگار راهی برای جدایی پیدا نمیكنند و
سببب رخداد حوادث اینچنینی میشود. البته استفاده از مواد مخدر و
روانگردان، همچنین وجود بیماریهای روانی میتواند عامل دیگر نزاعهای
خانوادگی و همسركشی شود.
ارتباطات خارج از عرف خانواده چطور؟
این موضوع كه در بیشتر قتلهای خانوادگی دیده میشود. معمولا وقتی زن
یا شوهر یك خانواده علاقهای بیرون از خانواده دارد و راهی برای جدایی از
همسرش نمیبیند میخواهد به هر نحوی كه شده همسر را از جلوی راهش بردارد و
سادهترین و احمقانهترین راه كه قتل همسرش باشد را انتخاب میكند.
قتلهای خانوادگی با برنامهریزی هستند یا ناگهانی؟
بستگی دارد به دلیل آن. آنهایی كه به موضوعات خلاف عفت گرایش پیدا
كردهاند و رابطه نامشروع دارند معمولا با برنامهریزی قبلی همسرشان را به
قتل میرسانند یا به قتل میرسند، معمولا هم از شریك عشقی شان برای قتل كمك
میگیرند ولی تجربه نشان داده بقیه موارد اتفاقی انجام میشود. مثلا در
خانوادههایی كه تنفر زن و مرد از یكدیگر به خاطر شخص دیگری نیست و ناگهانی
عصبانی میشوند یا اینكه یكی از طرفین از مواد مخدر یا روانگردان استفاده
كرده باشد یا آستانه تحمل پایینی داشته باشد یا دچار جنون آنی شده باشد قتل
دفعتا انجام میشود. بعضی وقتها هم در درگیریهای لفظی بر سر مسائل
بیاهمیت افراد دچار هیجانات و اتفاقات خاصی میشوند و پس از یك فعل و
انفعال ذهنی از كوره در رفته و بهطور اتفاقی اقدامی را انجام میدهند كه
طی آن همسرشان به قتل میرسد در حالی كه قصدشان به قتل رساندن همسرشان
نبوده است.
این عقیده وجود دارد كه در برخی خرده فرهنگها به ویژه در شهرهای كوچك همسركشی بیشتر اتفاق میافتد. شما موافق هستید؟
اتفاقا چون این مشكلات به موضوعات جامعه شناسی مرتبط است معمولا ما
شاهد قتلهای خانوادگی و همسركشی در شهرهای بزرگ و حاشیه آنها هستیم. در
شهرها ارتباطات پنهانی و ناشناخته است و مردم همدیگر را كمتر میشناسند اما
در یك محیط روستایی كوچك چون افراد همدیگر را میشناسند و ازدواجها
معمولا با فامیل و آشنایان صورت میگیرد طرفین به خودشان اجازه خطا
نمیدهند و نسبت همسر كشی در روستا به شهر تقریبا یك به 100 است.
میانگین سنی متهمین یا محكومین چقدر است؟
معمولا بین 25 تا 35 هستند اما گاهی اوقات قاتلان تا 45 سال هم
داشتهایم اما معمولا كسانی هستند كه بیشتر از 5 سال از ازدواجشان گذشته و
یكی، دو فرزند دارند.
بیشتر همسركشیها با چه سلاحی انجام میشود؟
بیشتر موارد یا به صورت خفه كردن است، یا قتل به وسیله چاقو انجام
میشود. وقتی زن قاتل باشد معمولا بهوسیله خوراندن سم به شوهرش این كار را
انجام میدهد اما اگر از كسی كمك بگیرد یا قاتل، شوهر باشد معمولا از چاقو
و قمه استفاده میكنند.
به این ترتیب میتوان گفت قتلهایی كه توسط زنان انجام میشود فكر شدهتر و قتلهای مردان ناگهانی انجام میشود؟
میشود اینطور گفت ولی نقشههای این افراد اینقدر احمقانه است كه به
راحتی لو میروند. معمولا این افراد ضریب هوشی پایینی دارند. مثل چند وقت
پیش كه قتلی در زمان بازپرسی من اتفاق افتاد. یك روز نزدیك ساعت 7 صبح در
خیابان هاشمی در حال رفتن به محل كار بودم كه دیدم جسدی كنار خیابان افتاده
است. تحقیقات نشان داد جسد كارگری است كه صبح میخواسته سر كار برود و ظرف
غذایش هم دستش بود و مشخص بود غافلگیرانه از پشت سر ضربه خورده و كشته شده
بود. هیچ كارتی هم توی جیبش نبود و نمیشد هویتش را تشخیص داد. معاینههای
پزشكی قانونی و كشف ادله و تشخیص هویت انجام شد. همان روز عصر همسرش به
كلانتری محل رفته و مفقودی شوهرش را اطلاع داده بود. به من اطلاع دادند و
با ادلهای كه در دست داشتیم و اظهارات زن و شواهد سر صحنه شك كردم كه خود
این زن در قتل دست داشته است. دستور بازداشت دادم و بعد از یك ساعت بازجویی
اعتراف كرد كه با همكاری مرد دیگری كه با او ارتباط نامشروع داشته همسرش
را از سر راه برداشته است. میبینید كه قتلها خیلی هم فكر شده انجام
نمیشود.
معمولا قاتل بعد از قتل چه میكند؟
اینها معمولا بعد از قتل از محل حادثه و چشم سایرین دور میشوند كه ظن
كسی برانگیخته نشود. اما بعد دوباره رجوع میكنند. یك حادثهای معروف به
باغ انگوری چند وقت پیش اتفاق افتاد كه مردی به خاطر علاقه به همسر برادرش،
برادر خود را كشته بود. ابتدا چند وقت آن برادر در انظار ظاهر نشد اما بعد
از رجوع و ازدواج با همسر برادر مقتولش و چند اتفاق پشت سر هم كه افتاد،
مشخص شد قاتل چه كسی بوده است.
آیا در محاكماتی كه داشتید از قاتلها پرسیدید كه هنگام ارتكاب به جرم به چه موضوعی فكر میكنند؟
اینها اصلا فكرشان كار نمیكند. خوی شیطانی كه در آن لحظه بر وجودشان
مستولی میشود و تنفری كه از مقتول دارند باعث میشود تفكرشان كاملا از بین
برود. چشمشان كور میشود و به اندیشه و عواقب كارشان اصلا فكر نمیكنند.
كسانی بودند كه بعد از قتل همسرشان پشیمان شده باشند؟
بله. 99درصد افراد بعد از قتل پشیمان میشوند. خیلی از آنها سر صحنه
جرم ناگهان میبینند چه كار كردهاند و از كردهشان پشیمان میشوند اما این
پشیمانی دیگر هیچ سودی ندارد.
به نظر شما چه راههایی برای كاهش همسركشی در كشور وجود دارد؟
یك موضوع كه من خیلی روی آن تاكید دارم فرهنگسازی در مناطق آسیبپذیر
جامعه از جمله حاشیه شهرهاست. موضوع حاشیهنشینی در شهرهای بزرگ باید كنترل
شود. وقتی اسكان در یك نقطه متمركز شود میزان آمار جرم و جنایت پایین
میآید. بهترین راهكار، راهكار فرهنگی است كه در طولانی مدت جواب میدهد.
از طرف دیگر ازدواجها باید با شناخت و معقول انجام شود. اگر زوجها
میبینند در مورد مسائل اخلاقی و فرهنگی و مذهبی با یكدیگر توافق ندارند،
یا اینكه احتمالا از هم تنفر دارند بهتر است از هم جدا شوند تا اینكه خدای
نكرده از این اتفاقات در خانواده بیفتد.
به نظر شما چه اقداماتی باید انجام شود تا این آمار پایینتر بیاید؟
بله. قطعا. یكی از آخرین موارد قضاوتی كه در مورد همسركشی داشتم همین
موضوع بود. زن تقاضای طلاق كرده بود و آمده بود منزل پدرش. پدر هم دختر را
بیرون كرده بود و گفته بود باید بروی خانه شوهرت و زندگی كنی. برای همین
تصمیم گرفته بود حالا كه نمیتواند طلاق بگیرد شوهرش را از میان راه
بردارد. قانونگذار باید با تسهیل قانون از وقوع چنین جرایمی جلوگیری كند.
هرگز نمیتوان زوج را به زور كنار هم نگهداشت. اگر از تشریفات و
سختگیریهای بیمورد طلاق در این موارد كاسته شود دیگر شاهد وقوع چنین
جرایمی نخواهیم بود.
طی یكی، دو سال گذشته آمار قتلهای خانوادگی رشدی 33 درصدی را نشان میدهد و آمار همسركشی با جسم برنده، یكه تاز این میدان بوده است.
نظر شما